دل آباد :: رسانه اهل دل

دل آباد، رسانه بی دل هایی ست که در به در، در پی دلدار اند.
خانه | اخبار | پیامک | کتاب | جزوه | اپلیکیشن | فیلم | صوت | ختم قرآن | عکس | گوشه‌نما | آرشیو | پیوندها | وبلاگ‌ها | همدلی در دل‌آباد
درباره ما | تماس با ما


امروز
یکی دیگر از روزهای خوب خداست


چند نکته درباره انتخابات یازدهم ریاست جمهوری


| ارسال در «دل‌بلاگ» توسط ، در ساعت ۱۵:۰۶ روز سه شنبه ۲۸ خرداد ۹۲ |


به گزارش سرویس دل بلاگ پایگاه فرهنگی ادبی دل آباد، امیرحسین ثابتی در آخرین یادداشت خود در وبلاگ دست نوشته های یک دانشجو نوشت:

۱. انتخاب حسن روحانی را به تمام کسانی که به او رای دادند تبریک می گویم. در مرام ما جز این نیست که رقیبمان را تکریم کنیم و انتخاب و نظر متفاوتش را محترم بشماریم. حتی اگر هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی و مهدی کروبی در دو انتخابات ۸۴ و ۸۸ به رقیب پیروز خود پیام تبریک هم نداده باشند، اخلاق، منش و اعتقادات ما حکم می کند طور دیگری رفتار کنیم و به تمام کسانی که در انتخابات مثل ما فکر نکردند و حسن روحانی را انتخاب کردند تبریک بگوییم.

ما با افتخار به تک تک کسانی که حسن روحانی را انتخاب کردند احترام می گذاریم و بر خلاف کسانی که سال ۸۸ رای اکثریت مردم را درجه دو می دیدند و شعار می دادند "هر کی جواد مواده، با احمدی نژاده" معتقدیم همه ۱۸ میلیون رای دهنده به روحانی محترم اند و اگر خیلی هایشان بیشتر از ما دلشان برای اسلام و ایران نسوزد، قطعا کمتر از ما دغدغه ندارند و سلیقه شان متفاوت است.

۲. انتخابات یازدهم ریاست جمهوری از یک جهت بی نظیر بود؛ از این بعد که هر فرد منصف و غیر مغرضی که شاید هنوز هم ادعای کودکانه تقلب 11 میلیونی در انتخابات ۸۸ را باور کرده بود، از عمق جان درک کرد که جمهوری اسلامی از تک تک آرای مردمش حفاظت می کند.

جمهوریت نظام ما که در سایه ی ولایت فقیه معنا پیدا می کند، حتی حاضر نیست کمتر از یک درصد رای کسی را (معادل کمتر از 300 هزار رای) جا به جا کند تا انتخابات را به دور دوم بکشاند و در پس آن هم فرد دیگری را پیروز کند، بلکه رییس جمهور منتخب ملت حتی اگر 50.7% هم رای داشته باشد، تک تک آرایش خوانده می شود و به مردم معرفی می شود، چون برخاسته از اراده مردم بوده است و این موضوع را نه تنها در دموکرات ترین کشورهای جهان؛ که در هیچ کجای دنیا نمی توان مشاهده کرد. لذا روسیاهی این مساله بیش از پیش برای دو خائن بزرگ به ملت ایران در سال 88 باقی ماند و این روزها بهترین زمان برای محاکمه آنها به جهت دروغ بزرگ شان در سال 88 در حق مردم و نظام است.

۳. ما در این انتخابات شکست خوردیم و نه تنها نباید نسبت به این مساله ناراحت باشیم؛ که باید از آن عبرت بگیریم. حتی نباید مثل برخی دیگر،  رفتارهای بچه گانه از خود نشان دهیم و همدیگر را سرزنش کنیم که چرا تو به ولایتی یا قالیباف رای دادی؟ یا تو باعث پیروزی روحانی بودی! وقتی مجموع آرای همه نامزدهای شکست خورده با هم بعلاوه آرای باطله، از آرای حسن روحانی کمتر است، یعنی باید چشمانمان را باز کنیم و حقیقت را ببینیم و آن را آسیب شناسی کنیم. 

البته اگر کسی همه آمال و آرزوهایش در پیروزی ظاهری در انتخابات تجلی پیدا می کند، باید هم ناراحت باشد، باید هم سرخورده باشد، باید هم الان را پایان دنیا بداند اما اگر ما همیشه مدعی بوده ایم به تکلیف مان عمل می کنیم و نتیجه اش با خداست، چرا باید ناراحت باشیم که امروز به جای سعید جلیلی، حسن روحانی رییس جمهور است؟ جز این است که این موضوع در دل خودش هزاران فایده دیگر نیز برای نظام دارد که تنها گذشت زمان می تواند خیلی از آنها را آشکار کند؟

 لذا من نه به حامیان قالیباف خرده می گیرم و نه به هر فرد دیگری که انتخابش جز سعید جلیلی بوده است، اراده اکثریت مردم چیز دیگری بوده و هر چند مخالفش باشیم، باید آن را محترم بشماریم. باید تمرین "باخت" بکنیم، ظرفیت مان را خیلی بیشتر از اینها بالا ببریم و در عمل مانند موسوی و کروبی و خیلی از هواداران فریب خورده شان در سال ۸۸ نباشیم که با یک شکست، همه چیز را از دست رفته دیدند و کارهایی کردند که هر کس بعدا تاریخ را بخواند، عرق شرم بر پیشانی اش بنشیند.

حسن روحانی پیروز شد چون توانست نماد مخالفت با "وضع اقتصادی موجود" باشد. خیلی از اصولگرایانی که از سالها قبل و حتی در مناظره ها و مستند تبلیغاتی خود تصویری تماما سیاه از دولت فعلی و ... ارائه می کردند به این توجه نداشتند که هر چقدر هم شما منفی بگویید، نماد تغییر این وضع افراد دیگری (عارف و روحانی) خواهند بود و بعد از انصراف عارف، طبیعی بود که موج اقبال به روحانی در میان هوادارانش شدت بگیرد. ضمن اینکه حسن روحانی را همان مردمی رییس جمهور کردند که پیش از این دو بار محمود احمدی نژاد را به قدرت رسانده بودند، فارغ از مردم شهرهای بزرگ، اقبال معنادار مردم شهرهای کوچک و حتی روستاها به روحانی؛ اصلی ترین پیامی است که باید از این انتخابات گرفت و ریشه آن هم "اقتصاد" است.

 در واقع همان مردمی که سال 84 بواسطه نماد شدن احمدی نژاد برای مبارزه با "فقر، فساد و تبعیض" او را بر هاشمی و کروبی و معین و لاریجانی و قالیباف و رضایی و مهرعلیزاده ترجیح دادند و در سال 88 نیز با رای خیره کننده خودشان به احمدی نژاد او را بیشتر از کروبی و رضایی و موسوی مدافع حقوق خود می دیدند، امروز به حسن روحانی رای داده اند چون وی را متفاوت تر از بقیه نامزدها بویژه در عرصه اقتصادی می بینند. چون تصورشان (درست یا غلط) بر این است که وی شبیه ترین فرد مثل هاشمی است و می تواند ثبات اقتصادی و رفاه معیشتی برای آنها بیاورد.

۵. یکی از نکاتی که قبل از این انتخابات به راحتی پیش بینی می شد، شکست مجدد قالیباف بود. علتش هم روشن بود و آن اینکه قالیباف به علت راه رفتن بین دو گفتمان، دارای پایگاه رای ثابت و غیر قابل ریزشی نبود.

 به عبارت دیگر، یک نفر مثل سعید جلیلی اگر چه نتوانست در این انتخابات موج اجتماعی همراه خودش درست کند و عمده رای دهندگان به وی حامیان ایدئولوژیک او بودند، اما در میان بدنه رای اصلی خودش ریزشی نداشت، ایضا حسن روحانی که توانست موج اجتماعی (با خاستگاه اقتصادی) همراه خود راه بیندازد، اما دارای یک بدنه رای ایدئولوژیک هم بود و از آن لحاظ ریزشی نداشت، اما قالیباف نه تنها نتوانست موج اجتماعی خاصی را با خود همراه سازد بلکه در عرصه گفتمانی هم به شدت ضربه خورد. بسیاری از نیروهای طرفدار گفتمان انقلاب به او رای ندادند چون نسخه اصلی او (جلیلی) را در میدان دیدند و در مقابل بسیاری از نیروهای نزدیک به اصلاح طلبان نیز به او اعتماد نکردند چون گزینه اصلی خود (روحانی) را در انتخابات می دیدند؛ این مساله بویژه بعد از مناظره سوم و تعبیر "گاز انبر" روحانی علیه قالیباف، اوج گرفت و در واقع این موضوع همان پاشنه آشیل اصلی قالیباف بود که حتی اگر همه کاندیداهای  اصولگرای دیگر نیز به نفع وی کنار می رفتند، منجر به موفقیت او در انتخابات نمی شد.

 ۶. برخلاف بسیاری از دوستان که این روزها شاید بدترین روزهای زندگی شان باشد، من چنین احساسی ندارم. این شکست برای ما لازم بود. چون باید مجددا در اقلیت قرار بگیریم تا هم قدر همدیگر را بیشتر بدانیم و ناخواسته هم که شده به  وحدت برسیم و هم اینکه حافظه تاریخی ضعیف مردم ما باید یک بار دیگر یک دولت اصلاح طلب را تجربه کند.

 ما 8 سال شنیدیم و حرف نزدیم؛ نه اینکه دولت احمدی نژاد بی عیب و ایراد باشد که انتقادات ما به آن بارها گفته شده است، از این حیث که حامیانش رییس جمهور جدید متوجه شوند کار کردن چقدر سخت تر از سیاه نمایی و انتقاد دائم است. به عبارتی تازه دوره ما آغاز شده و این بار نوبت ماست که از دولت حاکم مطالبه کنیم؛ هر چند ما در دوره احمدی نژاد نیز نشان دادیم اگر کسی نتواند انتظارات مردم را برآورده کند یا خلاف شعارهای خودش حرکت کند، برای ما قابل پذیرش نیست و باید پاسخگو باشد و سعی کردیم نگاه قبیله ای به سیاست نداشته باشیم.

 ۷. حسن روحانی از امروز به بعد رییس جمهور قانونی کشور است. ما به عنوان کسانی که به او رای ندادیم و با گفتمان او مخالف هستیم باید بیش از بقیه حواسمان باشد که شان او را حفظ کنیم. او قبل از هر چیز بواسطه جایگاه حقوقی اش محترم است؛ هر نقدی داریم باید در چارچوب قانون، اخلاق و انصاف باشد و نباید کاری کنیم که فضای بی بند و باری علیه دولت احمدی نژاد را که خیلی از اصولگرایان به همراه اصلاح طلبان بوجود آوردند، علیه دولت جدید هر چند مخالف ما، شکل بگیرد.

تکریم رقیب، قبل از هر چیز بالا بردن شان خود ماست، به اضافه اینکه ما قبل از اینکه روحانی یا احمدی نژاد برایمان موضوعیت داشته باشد، رییس جمهور جمهوری اسلامی ایران برایمان مهم است. مانند آذر سال 83 که وقتی محمد خاتمی در دانشکده فنی دانشگاه تهران مورد بی احترامی و هتک حرمت دفتر تحکیم وحدت و هواداران دیروزش قرار گرفت، بچه های بسیجی بودند که با همه اختلافشان با خاتمی، از او حمایت می کردند.

 ۸. اصلی ترین خطری که در این سالهای پیش رو خواهیم داشت "فرهنگ" است از این به بعد هر میزان که نیروهای حزب اللهی روی فرهنگ کار کنند، کم است. ما انقلابمان یک انقلاب فرهنگی و دینی بوده است اما در سالهای بعد از انقلاب همواره این موضوع مورد غفلت بوده است. در دوران سازندگی و اصلاحات که فرهنگ کشور رو به استحاله رفت؛ در دوره احمدی نژاد نیز عملا فرهنگ رها شد و خیلی از سیاست های فرهنگی قبل ادامه یافت.

 لذا درست است که در شرایط کنونی فوریت کشور حل مساله معیشتی و اقتصاد مردم است، اما خطرناک ترین تهدید کشور استحاله فرهنگی است که تا حدی هم رخ داده است. حل این مساله هم نه به معنای گشت ارشاد و رفتارهای سلبی (که در البته در جای خودش لازم است)، بلکه کارهای ایجابی است که که تاکنون کمتر صورت گرفته است.

ما در این انتخابات علت اصلی شکست مان نارضایتی اقتصادی بود؛ اما ریشه و زیربنای آن "فرهنگ" بود چون اگر توده مردم ما فرهنگ انقلاب و مقاومت را باور داشتند، با تمام سختی ها انتخاب دیگری می کردند. باور داشتن مقاومت، یک ریشه تربیتی و فرهنگی می خواهد و به همین خاطر هم بود که شاید کسی که در سالهای اخیر بیشترین ضربات اقتصادی را دید، رای اش سعید جلیلی بود اما آن کسی که سرمایه اش در سالهای اخیر چند برابر شده بود، رای به حسن روحانی را انتخاب کرد. فهم و باور داشتن گفتمان مقاومت، یک باور فرهنگی است که از این دست مثالها زیاد است و باید برای پذیرش اجتماعی این قبیل موضوعات در جامعه از این به بعد بیشتر کار کرد.

۹. انتخابات یازدهم تمام شد اما حقیقتا هر چه به چند ماه گذشته فکر می کنم، بیشتر احساس افتخار می کنم که از امثال باقری لنکرانی و سعید جلیلی حمایت کردم. این دو نفر به معنای واقعی کلمه نشان دادند که نه حب قدرت دارند و نه حاضرند برای 4 رای بیشتر، از اصول و اعتقاداتشان کوتاه بیایند.

هر دویشان در مردم بیشتر محبوب تر شدند و این مساله یک "پدیده انتخاباتی" بود. بویژه این مساله در مستند تبلیغاتی دوم سعید جلیلی نمود داشت که به جای سیاه نمایی یا شعارهای پوپولیستی و رفتارهای انتخاباتی که خیلی های دیگر انجام دادند، حرفهای امثال پروفسور درخشان را پخش کرد که به معنای واقعی کلمه نخبگانی و چند سطح بالاتر از دیگران بود.

 جلیلی سعی کرد به جای اینکه به هر قیمتی رای آورد، فرهنگ سیاسی مردم را در همین چند روز تبلیغات هم که شده بالاتر بیاورد و  اخلاص و روحیه مثال زدنی اش، برای همه مان درس بزرگی بود. این موضوع زمانی برایم بیشتر نمود داشت که دیشب (اولین شب اعلام نتایج که همزمان حامیان حسن روحانی در خیابانها به جشن و شادی می پرداختند) جلیلی در جمع هوادارانش در ستاد، آنقدر بشاش و با طمانینه بود که اگر کسی خبری از نتیجه انتخابات نداشت، فکر می کرد او با 50 میلیون رای در دور اول پیروز شده است!

 این رفتار طبیعی مردی بود که جز با هدف انجام تکلیفش وارد عرصه نشده بود و نتیجه انتخابات را به خدا و خواست مردم واگذار کرده بود و بر خلاف خیلی های دیگر که از سالها ستادهایشان آماده بود،  تنها با کمتر از یک ماه فعالیت انتخاباتی آن هم به صورت حداقلی، توانست بیش از 4 میلیون رای مردم را به سمت خودش جلب کند.

 ۱۰.  و در نهایت چند پیش بینی:

الف/ اختلاف های حسن روحانی با بخشهای زیادی از حامیانش، بویژه طیف رادیکالی که از وی انتظاراتی مانند آزادی موسوی و کروبی و ... را دارند، خیلی زود خودش را نشان خواهد داد. روحانی به مراتب شخصیتی محافظه کار تر از خاتمی است و بر خلاف خاتمی که سابقه چپ و حضور در مجمع روحانیون مبارز را داشت، سابقه راست سنتی و حضور در جامعه روحانیت مبارز را دارد. لذا طبیعی است که بسیاری از کسانی که این روزها مستانه از پیروزی روحانی در انتخابات فریاد می کشند، تا چندماه دیگر، اولین اپوزیسیون های او و دولتش باشند.

ب/ تصور می کنم برخلاف بسیاری از پیش بینی های دیگران و بویژه توده مردمی که حسن روحانی را به خاطر مشکلات اقتصادی  به عنوان رییس جمهور انتخاب کردند؛ بسیاری از مشکلات اقتصادی بیشتر خواهد شد. علت این پیش بینی؛ تاکید روحانی و تیم اقتصادی وی بر احیای مدل اقتصادی است که در گذشته و بویژه دوره هاشمی تجربه شده و نتیجه آن بعضا تا امروز نیز در اقتصاد ایران باقی مانده است.

ج/ برخلاف بسیاری از پیش بینی ها که در دولت آینده ضمن تنش زدایی با جهان، تعامل سازنده ای با دنیا خواهیم داشت، تصورم بر این است بیشترین تنش های بین المللی ایران با برخی کشورهای دنیا در این دوره صورت خواهد گرفت. امیدوارم البته این موضوع هیچ گاه به حمله نظامی و جنگ نرسد اما زمانی که قرار باشد به جای "تهدید زدایی"، "تنش زدایی" کنیم، دشمن جری تر عمل می کند؛ تجربه دوران خاتمی و هاشمی را فراموش نکرده ایم که در یکی "محور شرارت" خوانده شدیم و در دیگری، بسیاری از کشورهای اروپایی سفرای خود از ایران را فراخواندند.

 د/ به احتمال زیاد، دولت حسن روحانی اولین دولت بعد از انقلاب خواهد بود که عمر آن یک دوره چهارساله است. علت این پیش بینی این است که وی نسبت به تمامی روسای جمهور قبل از خود کمترین و شکننده ترین میزان آرا را کسب کرده است.

 50.7% آرای شرکت کنندگان در انتخابات برای یک رییس جمهور، رای محکم و مطمئنی نیست. مثل پیروزی یک- صفر در فوتبال است که هر لحظه ممکن است نتیجه اش عوض شود، روحانی جدای از پایگاه رای سیاسی ثابت خودش که دچار ریزش نخواهد بود، اکثر مردم دیگر را به خاطر وعده حل مشکلات اقتصادی و تبدیل شدنش به نماد مدیریت اقتصاد، به سمت خود آورد و این وضعیت خیلی راحت می تواند تغییر کند.

 هر چند در پایان تاکید می کنم به عنوان یک مسلمان ایرانی که در این کشور زندگی می کنم، واقعا آرزو می کنم دولت جدید در حل مشکلات مردم و وعده های مثبتش موفق باشد و حتی اگر کمکی هم از دست هر کسی بر می آید باید انجام شود، چون حل مشکلات مردم نسبت به هر مساله دیگر اولویت دارد و امیدوارم پیش بینی هایی که درباره ناکارآمدی اقتصادی و افزایش تنش ها و ... مطرح کردم، صد در صد اشتباه باشد.

نظرات  (۰)

ارسال دل‌گویه ها:

بدیهی است که همه دیدگاه‌های شما خوانده شده و برای انتشارشان، ملاک‌ها و معیارهایی لحاظ می شود؛ بنابراین، برای درج دیدگاه خود، رعایت برخی چهارچوب‌های اخلاقی ضروری است:

- لطفاً دیدگاه خود را به زبان فارسی بنویسید، پیام های غیر فارسی منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که حاوی توهین، تهمت یا افترا، نسبت به اشخاص حقیقی و حقوقی باشد منتشر نخواهد شد.
- از ارسال دیدگاه های تبلیغاتی و یا حاوی لینک، خودداری کنید، پیام های نامرتبط با متن، تأیید نمی شوند.
- لطفاً دیدگاه‌تان تا حد امکان مربوط به همین نوشته باشد، در غیر اینصورت می‌توانید از قسمت تماس با ما استفاده نمایید.

بلاگرهای بیان لطفا برای ارسال نظر و یا رأی‌دهی به مطالب روی گزینه «وارد شوید» در کادر پایین کلیک کنید تا مجبور نشوید نام و آدرستان را مجددا بصورت دستی وارد کنید.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی