..:: برای دریافت کد گوشه نما روی ادامه مطلب کلیک کنید ::..

..:: برای دریافت کد گوشه نما روی ادامه مطلب کلیک کنید ::..

علی اکبر بود که می رفت جبهه

وقتی برگشت،

قنداقه اش را دادند دست پدر

علی اصغر شده بود! [...] 

..:: برای دریافت کد گوشه نما روی ادامه مطلب کلیک کنید ::..

به تعداد زخم های کاری که بر تن این پیکر مطهر نشسته است، می شمارم سال های سربلندی را. سی و سه سال است که جوانمردان این سرزمین با خون خود نگذاشته اند که مُهر سرخ رنگ «آری» در برگه های رأی دلمان به «جمهوری اسلامی» خشک شود. سی و سه سال است که این ملت با شعار «هیهات من الذلة» پای آرمان های الهی و انسانی امام ایستاده اند. سی و سه سال [...]

..:: برای دریافت کد گوشه نما روی ادامه مطلب کلیک کنید ::.

گرسنه بود اما

به دیدار پدر مشتاق تر بود

آخر چه می شد کرد؛

نوبت «شام» بود دیگر

وقتش رسیده بود «تبق» بیاورند! [...] 

..:: برای دریافت کد گوشه نما روی ادامه مطلب کلیک کنید ::..

حسین را این بار

به قتلگاه بردند غضنفرها،

رها کنید «شمر بن ذی الجوشن» را! [...] 

..:: برای دریافت کد گوشه نما روی ادامه مطلب کلیک کنید ::.

..:: برای دریافت کد گوشه نما روی ادامه مطلب کلیک کنید ::..

اصلا نمی دانم چگونه سر صحبت را باز کنم. راستش نمی دانم چگونه حرفم را بی مقدمه آغاز کنم. پای کدام آیه بشارت را وسط بکشم اول کار. کدام حدیث نفَس قدسی تو را واسطه قرار دهم. شعر کدام شاعر شیرین سخن را مطلع کلامم کنم. کدام بیت کدامین شعر عاشقانه را پیش پای حضورت تقدیم و به یمن قدومت قربانی کنم. نه، انگار نمی شود، من نمی توانم. آخر از کلمات کدام جمله ی کلیشه ای [...]

..:: برای دریافت کد گوشه نما روی ادامه مطلب کلیک کنید ::..

..:: برای دریافت کد گوشه نما روی ادامه مطلب کلیک کنید ::..

..:: برای دریافت کد گوشه نما روی ادامه مطلب کلیک کنید ::..

خنجر را که برداشت 

دستش می لرزید،

درست مثل آن روز