از میان تمام بچه ها، پلاک گردن و کُلت کمری پدر به من رسید. پلاکی به شماره AJ-022-737 که سال های سال است از کودکی حتی موقع خواب هم در گردن من است تا مبادا خواب های شیطانی ببینم. که هرچه جز خواب جنگ است، برای آرامش شب های من «اضغاثُ احلام» است و ننگ است. و ارثیه دیگرم از یادگاری های پدر، اسلحه کُلتی بود که از کودکی، جای اسباب بازی در دست من بود و من جای بازی، تمرین جنگ می کردم. گرچه یکی از بازی های کودکی مان، بازی نام شهرت بود؛ اما ما دنبال شهرت نبوده و نیستیم. پلاک پدر برای من تداعی کننده نام و نشان پدر نبود و نیست، که سرنخ عملیات بود. پدرم فرمانده بود، اما شماره پلاک پدرم رمز عملیات نبود. اسم عملیات ما همان نام مبارکی بود که روی سربند پدر نقش بسته بود. و هنوز این جنگ ادامه دارد. که هنوزم که هنوز است، رمز روز و شب ما یا علی ست و رمز عملیات ما یا زهراست.
پدرم از جنگ برایمان سوغاتی آورد، یک دوربین دیدبانی، که دوردست ها را ببینیم. یک «کلاشینکف» و یک «ژ سه» و یک «کلت»، تا همیشه آماده جنگ باشیم و چند پوکه تانک، که وقت بازی گل کوچیک با برادر ها، دروازه های بازی باشد، که بازی های فوتبالمان هم به رنگ جنگ باشد! من از خاله بازی و دکتر بازی از بچگی بدم می آمد. آخر پدر جنگیدن یادم داده بود. من جنگیدن را از پدرم یاد گرفتم. پدری که جای هشت سال دفاع مقدس، بیست و هشت سال جنگید و اندک زمانی هم که به خانه برگشت، برای خواب شب های من جای لالایی، قصه جنگ و عملیات گفت، تا آنقدر خواب جنگ ببینم و خود را در حال رزم، که یک روز خواب هایم به واقعیت بدل شود. پس بیخود نیست که از همان بچگی، یک پای ثابت تمام خواب هایم جنگ است و من هر شب خواب می بینم که «آر پی جی» هنوز روی دوش پدرم هست و برادرم سید عباس - که عباس ِخانه ماست - با لباس سبز سپاهی و تیرباری روی دوش، نیروها را فرماندهی می کند. و من هم با کلتی در کمر و اسلحه ای در دست می روم برای جنگ. که این حکایت تمام خواب های این بیست و چند سال زندگی من است و حالا دیگر از دور و نزدیک صدای طبل جنگ به گوش می رسد.
تمام جهان بیدار شده است و شما اما خواب به خواب شده اید. ما در خواب هم آماده جنگیم و شما در بیداری هم از خواب جنگ می ترسید! ما خیلی وقت است خودمان را برای جنگ آماده کردیم. این - هک کردن- ها که خاله بازی ست. اگر بازی های شما در کودکی، دکتر بازی و خاله بازی بود؛ من اما اسلحه ی «کُلت» بازیچه دستم بود! ما اهل فرار نیستیم و تا آخرین نفس می جنگیم. ما بچه جنگیم و تا جانمان را فدا نکنیم، این جنگ را رها نمی کنیم. ما برای این روزها تربیت شده ام. مادرم مرا برای این روزها شیر داده، تا مثل شیر بجنگم. پدرم بیخودی اسلحه را در کودکی دست من نداد، که می دیده این روزهای نبرد را.
هول کرده اید، یک وقت هوا برتان ندارد. شما لکه سیاه روی نقشه اید. خلیج فارس، احساس ننگ می کند از داشتن لکه های ننگینی چون شما. یک وقت فکر نکنید کار نفت است، بلکه از فطرت پستتان است که همیشه خدا روسیاهید. آمار کل بازدید «دل آباد»، از جمعیت کل امارات و کویت و قطر و بحرین هم بیشتر است. مگر که این چند کشور شبانه روز زاد و ولد کنند تا شاید به آمار کل بازدیدهای من برسند. حالا خلیج عرعرعرعربی بی همه چیز!؟؟ شما حریف تنب کوچک هم نمی شوید، پس گنده تر از دهانتان حرف نزنید. آب دریا به دهان سگ نجس نمی شود، همانطور که خلیج پاک فارس، به واق واق یک عرب، خلیج لجن عرعرعربی نمی شود!میادین پایتخت های عربی، منتظر اعدام آل و ایلتان هستند. دست از لجبازی بردارید، قبل از آنکه بیش از این به لجن کشیده شوید. شما بیش از اندازه ناشی هستید. اما ما حرفه ای تر از آنیم که فکرش را کنید. و زهی خیال باطل؛ که با صد بار هک شدن هم قافیه را نمی بازیم. که ما اصولن قافیه سازیم. همانطور که حاج حسین خرازی بعد از جراحت، نه اینکه نباخت، بلکه در شعر عاشقانه اش با معشوق، قافیه ای زیبا برای دست بریده اش ساخت. پس فکر چاره ای به حال روزگار آوارگی تان کنید. که البته جز فرار، راه حل دیگری ندارید.
ما نسل بنی انقلابیم و خامنه ای ماه بنی انقلاب، تا کور شود هرآنکه نتواند دید. ما گوش به فرمان فرمانده ایم. تمام نوشته های این سایت نه و بلکه تمام بود و نبود ما فدای ذکر قنوت و حال سجود او. کورخوانده اید اگر فکر کنید تیرهایتان برای او خطرساز خواهد شد، وقت نماز است. «الصلاةُ عمود الدین». و البته عمود آهن هم دست ماست و مثل سپر، جلوتر از رهبر ایستاده ایم. حتا اگر ما را هم بکشید، این بار «او» در میان قتلگاه تنها نخواهد بود، که علمدار حسین، نگهدار خامنه ای ست. خمینی پیامبر این انقلاب است و خامنه ای وصی انقلاب. دوست خمینی، دوست خامنه ای ست و دوست خامنه ای، دوست خمینی. دشمن خمینی، دشمن خامنه ای ست و دشمن خامنه ای، دشمن خمینی. «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم». خامنه ای ماه شب چهارده انقلاب است. خامنه ای اسم اعظم جمهوری اسلامی ست. گرچه گفته غلام قنبر علی ست، اما قسم به خودش که اگر چهره دلبر رهبر نبود، چقدر تصور مولا، برای ما سخت می شد. قرار دل ماست خامنه ای. تمام حاصل ماست خامنه ای. خامنه ای خمینی دیگر است. «انا و علی ابوا هذه الامة». پس ما یتیم نیستیم. که «بابای ماست خامنه ای».
ما مرد نبردیم. ما را از هک شدن نترسانید که با هر بار هک شدن، عزممان جزم تر و رزممان تماشایی تر می شود. دیگر موسم بد مستی ماست. ما با ترس نسبتی نداریم، که اگر داشتیم مثل شما و پدرهای شما در خانه می نشستیم و نمودار جمعیتی را صعودی می کردیم. گیرم که بیشمار هم که باشید، باز خیالی نیست. که جمعیت برای ما ملاک نیست، چرا که «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة». پس غلط کردید بیشمارید! هک کردن وبلاگ و سایت که کاری ندارد، به نصب چند نرم افزار و فشار چند کلیک بند است. همین امشب منتظرت هستم، باز مرا نه یک بار و دو بار، که صد بار هک کن. ببینیم آنوقت شما خسته می شوید یا ما. شما اگر می توانید حنجره حسینی و فریاد حیدری مرا هک کنید، که البته نمی توانید، همانطور که اجداد ملعونتان نتوانستند در کاخ یزید، حنجره زینب را هک کنند که از بلاغت و فصاحت خطبه هایش، یزید ملعون هنگ کرد. همانطور که نتوانستند با بریدن حنجر حسین، فریاد حیدری اش را هک کنند. همانطور که با بریدن دستان عباس، نتوانستند مانع از دست گیری و کرم باب الحوائج شوند، که حتا عمود آهن هم نتوانست از سربلندی عباس کم کند.
بوی جنگ می آید. بیرق قیام برافراشته شده. و ما منتظریم کی شب حمله فرا می رسد! به ابن جاسم بگویید که الگوی جنگ ما قاسم است. هم او که رجزش «انی انا القاسم من نسل علی»ست. ما همه قاسم سلیمانی هستیم. دست از پا دراز کنید سرتان روی دار است، که این رسم کارزار است. شک نکنید که موشک های شهاب سه، گرایش روی اهداف تنظیم است. راستی گفتید آدرس خانه تان کجا بود؟ خلیج فارس؛ کوچه چند...؟!!
مطالب مرتبط:
توی خلیج پارسی ما عرعر نکنید!
نظرات تأیید شده: (۱۲۲)
واکنشها :
نظرات تأیید شده: (۱۲۲) واکنشها :
امین می گوید:
و علیکم السلام
چشم