گزیده ای از مجموعه « از در ، تا مادر »
ذکر نوشته ها بدون درج منبع و نام نویسنده مجاز نمی باشد.
«سیّد محمّد رضی زاده»
بهار ۱۳۹۰
[ کوه صبر ]
صدای شکستن در که می آید،
هول می کند دخترک.
این تازه اول راه است!
[ مادر ]
دیوار با مسمار
هم قافیه بود،
دنبال ردیف بود عدو.
[ آینه دق ]
مادر دو بخش است،
ما هر چه می کشیم
از بخش دوم است!
*او هر چه می کشد
از بخش اول است!
[ دِقُّ الباب! ]
گفته بود:
«انا مدینة العلم، و علیٌ بابها»
نشنیدم که بگوید:
« و فاطمةُ شهیدة ُ هذا الباب»
[ وراثت ]
مظلومیت ارثیست،
اگر سید باشی...!
[ عمق فاجعه ]
مادر کجا؟
خانه، از این طرف است!
[ محراب کوچه ]
علی
در «کوچه» ضربت خورد،
نه در «کوفه»!
[ عروسی خون ]
غرور پسر
پهلوی مادر
فرق پدر
رأس پسر
دست برادر
پیشانی خواهر...
چه بشکن بشکنی ست،
در کوچه بنی هاشم!
[ قحطی ]
این همه واژه،
چرا در،
با مادر هم قافیه شد!؟
[ قاتل ]
ضرب غلاف بهانه است؛
مظلومیت علی کشت،
فاطمه را!
[ تسلّی ]
بعد از مادر
چه کسی جرأت دارد
به زینب بگوید:
«غم آخرت باشد»؟!
[ نجّار ]
در می خواهد چه کار،
خانه ای که مادر ندارد؟!
[ تبدیل ]
زندگی بعد از «زهرا»،
«زهر» شد برای علی!
[ آدرس ]
خرابه شام
انتهای کوچه بنی هاشم است!
[ یاس ]
روی گلی که خار ندارد،
راحت می شود پا گذاشت!
[ شعر نو ]
در با مادر هم قافیه شد
کوچه با کوفه
و آه با چاه؛
علی اما قافیه را باخت،
بعد از فاطمه!
[ نسبت ]
یا سرت را می برند
یا دستت را،
اگر مادرت فاطمه باشد!
[ سهولت ]
چیدن گل بی خار
از هر گلی راحت تر است!
[ بساط ]
چاه کجا بود؟!
علی آهی نداشت،
که با ناله سودا کند!
[ علت ]
مادر
سیر شده بود از دنیا،
و الّا تمام خانواده
مستجاب الدعوه بودند!
[ قرابت ]
هر که به فاطمه
مقرب تر است،
تیغ جفا بیشتر اش می زنند.
[ ارمغان ]
«خنده بر هر درد بی درمان دواست»
اما اینجا
وقتی تابوت میبینند
می گریند!
نظرات تأیید شده: (۲۴۰)
واکنشها :
نظرات تأیید شده: (۲۴۰) واکنشها :
جایی میان ابرها می گوید:
فوق العاده و بی نظیر...