« حا سین یا نون »
ذکر نوشته ها بدون درج منبع و نام نویسنده مجاز نمی باشد.
سیّد محمّد رضی زاده
«محرّم الاحرام ۱۴۳۳»
[ وفا ]
آبی که به خیمه رواست،
به سقا حرام است!
[ سقا ]
آب روی آب ریخت،
آبروی آب رفت!
[ سهم ]
دستی که نبی بوسید،شکستند؛
دستی که ولی بوسید، بریدند.
[ بیعت ]
در علقمه پایین افتاد
دستی که در غدیر
بالا رفت!
[ پاسدار ]
رأس خیمه حسین
فرق سر عباس است.
عمود را پایین بیاور،
شام غریبان شروع شد.
[ بین الاخوین ]
بیخودی بین الحرمین را
بهانه نکنید!
از حسین تا عباس،
یک «یا اخی» فاصله است.
[ وجه شبه ]
اشبه النّاس بود
خلقن و خلقن.
ارباً اربا کردند
روح آن را
و جسم این را!
[ عید ]
سنان
سینه
سر
سُم
سرنیزه
سنگ
سیلی؛
سفره هفت سین کربلا!
[ اشتیاق ]
سر از پا
نشناخت زینب،
در قتلگاه!
[ سلیمان ]
انگشت که هیچ!
دوست داشتنی که باشی،
سر و دست می شکنند،
برای انگشترت!
[ رتبه ]
آنها که بی سر اند،
سردار تر اند.
[ جناس ناقص ]
مگر کوفی باشی!
و گرنه قافیه نیست،
قاسِم و سُم !
[ قصه سم ها ]
«قــیــامــت» شد،«قامت» اش
از اسب که افتاد!
[ رو سفید ]
طفلان زینب، سر جدا!
«حلالزاده به دایی اش می رود»
[ شام غریبان ]
مرا بزن
هر چقدر که می خواهی،
وای به حالت
اگر عمو برگردد!
[ بوسیدنی ]
هوس بوسه می کنند سنگ ها،
قرآن که می خوانی!
[ عاشق ]
روی نیزه
به سینه می زد،
سنگ فاطمه را!
[ کبود ]
قاصدک را
فوت هم که کنی،
پرپر می شود؛
چه رسد به سیلی!
[ لالایی ]
بگذار غارت کنند،گهواره را
طفل را
برای همیشه خواباندند.
[ سر باز ]
نیزه ها که باشند،
شیرخواره هم
سرفراز می شود!
[ پشت پرده ]
یکی گفت «مسلم ابن عوسجه»،
دیگری نوشت «حُر».
هیچکس اما نفهمید
زینب بود،
شهید اول کربلا!
[ ما رأیت و الا جمیلا ]
تنها قافیه کربلا «بلا»ست،
مگر شاعر زینب باشد!
[ دقمرگ ]
برای دق کردن
هنوز زود است.
تا شام
چیزی که زیاد است،
«ابن زیاد» است!
[ چلّه ]
من، انار که می خورم
دست و صورتم سیاه می شود.
تو،
سیلی که می خوری!
[ غنیمت ]
سر را
معجر را
انگشتر را
گـهـواره را
گوشواره را
و شال سبز را
همین سال هشتاد و هشت،
به غارت بردند!
[ مقتل ]
جای شمر،
امسال تو را مداحان
به قتلگاه می برند!
[ اربعین ]
سپر پدر
انگشتر برادر
گهواره اصغر
همه را برگرداند؛
گوشواره مادر اما
جایش خالی بود...!
نظرات تأیید شده: (۲۱۵)
واکنشها :
نظرات تأیید شده: (۲۱۵) واکنشها :
پرواز می گوید:
من بنویسم که در صحن این وبلاگ همیشه اشک به چشم و همیشه خون جگرم
بگذار من بنویسم که اگر او نباشد ما چه کنیم با این همه دل مرده گی
افسوس از کوله بار پر گناه که مگر فقط این روزها بر زمین بیفتد
افسوس از خیره گی چشم ها که فقط این روزها به زمین می چسبد
نه این روزها را از ما نگیرید این ایام را هک نکنید به دل های ما رحم کنید
مگر در کشتی نجات او ما را راه دهند
ما پشیمانان عصر اینترنت و ماهواره ما به قول شهید آوینی خاکستر نشینان عادات سخیف
بگذارید معجزه عیسوی حسین در این ایام دلهای مرده ما را زنده کند
برادر بر من ببخش اما
این روزهای سخت را بگذار بیایند
ما در کرانه این شط منتظر میر و علمداریم
ماپای آمدنمان نیست روی آمدنمان نیست
مگر حسین حیاتمان دهد
السلام علیک یا مولانا یا صاحب الزمان