می شود راهی نور شد و با تو همسفر نبود؟
نه همعصر و همدورهات بودم، نه تو را دیده ام از نزدیک، نه اینکه «چ» را تماشا کرده باشم حتی! اما همیشه پنجشنبهها در قطعه بیست و چهار بهشت زهرا وقتی سر مزارت می رسم، تاب ایستادن در برابرت را از کف می دهم، نمیشود فاتحهای بخوانم بیآنکه روی سنگ پرچمرنگ مزارت خم نشوم و از عمق وجود نبوسمت. تا دست میکشم روی سنگ مزار تو صدای

معمای راه
پس چه کسی ما را کشت؟
آهای
عقدهگشایی با ژست پاکیزگی!
فرمول مقاومت









