احسنت به آن که سخت متقن

گفت از هنر و تعلم و فن

با اینهمه حرف خوب حتی

یک بار نگفت دولت من

***

تو آمدی و شیوه ی صحبت جدید شد

مشق سیاه دیدن کشور ، سفید شد

حق را هزار شکر ، که با این مناظره

نام ریئس دولت بعدی سعید شد

***

الا دشمن ظلم و اشرافیت

پیام آور صدق و شفافیت

دلم تنگ تکیه کلام تو شد

نگفتی چرا باز هم ظرفیت!

***

بنیاد فساد و ظلم بر باد شود

بار دگر این مملکت آباد شود

هر روز شود عید به یاری سعید

ظرفیت عشق اگر که آزاد شود

***

آفتاب آمده بودیم که گل برگردیم

ننگمان باد که با بانگ دهل برگردیم

***

هر کس به خیال نقشه ای می خواند

تنهاست جلیلی که چنین می داند

با بوق که زودتر رسیدن نتوان

دولت به قطار کهنه ای می ماند

***

گر پای ز خود برون نهادی مردی
گر مرد میادین جهادی مردی
آنجا که ز "کدخدا" همه "سهم" برند
یک ذره ز "حق" خود ندادی مردی

***

راه دل ما باز بُود رو به جلیلی

در پیچ زمان کج نبود کار جلیلی

پا داد که ما ننگ حقارت نپذیریم

هر چه که امام گفت همان است جلیلی

تا وقتی که این باشد و باشی تو عمار

ما هم همه همرزم تو هستیم جلیلی

همرزمی چو شهریاری و احمدی روشن…

در سنگر عشق و جان و میهن

***

برخیز چنانکه می توانی

با عزم و اراده ی جوانی
تشکیل دهیم با جلیلی

یک دولت پاک گفتمانی

***

الا ای هماورد اشرافیت
پیام آور پاکی و عافیت
قدم میزنی روی اعصابشان
بگو باز "فرصت" بگو باز "ظرفیت"

***

تمام گفته ی این گفتمان مقاومت است
وپشتوانه ی افکارمان مقاومت است 
تمام هشت نفر گرچه صالحند ولی 
فقط یکیست که خود زاده ی مقاومت است

***

جان بر کفان رهبری آزاده هستیم
بهر شهادت هر نفس آماده هستیم
ما از جمل،از فتنه ها باکی نداریم
ما اهل ایران،قوم سلمان زاده هستیم

محمد معاذاللهی پور (کاتب(

***

هر آن کس دل به اولاد علی بست

به  محمود کریمی گوش دارند

تو یی "تنهای تنها" یار مردم

که دل با مهر تو مدهوش دارند

***

"من و تو " خوب می دانیم که بعضی

سری در آخور گوگوش دارند

کند باطل تمام روزه ها را

اگر آن ربنا را گوش دارند

***

دنبـــــــال یک بهــــــــانه، یا در پی دلیـلی؟          دل‌بسته‌ی حقیقت، یا مست قـــال و قیـلی؟

بهر رهـــــــایی از این، پیچ و خم مســـــائل          محتـــــــاج تونل و پل، یا راستـــــینْ سبیلی؟

از بهر ارتقـــــای تولید و نـــان چه خواهی؟          یک فـــکر کــــــاری یا نه، لنگ کلنگ و بیلی؟

فرهنگ و دین آن‌گاه، کـــار و تلاش بسیار          یا کــــــار و کـــــــار و آن‌گه، دینداری قلیلی؟

در بینش سیـــاسی، سوسوی بی‌رمق یا          خورشید تابنــــــاکی، مصبــــاح سلسبیلی؟

در موضع دفـــــاع از، فرّ و کیــــــــان و عزّت          یک پرچــــــم ســـــــرافراز، یا روح مُنفعیلی؟

هنگـــــــــام روبه‌رو با، مستــــــــکبران قلدر          دستی دراز و لرزان، یا رعد و برق سیــلی؟

رنگی از این و رنگی از آن، چو هاشمی، یا          آقـــــا، امـــام، رجایی، مردی از این قبیلی؟

این هشت مرد میدان هستند خوب امّـــــا          اصلح خداوکیلی، کس نیست جز «جلیلی