یکی از نقاط منفی شبکه های اجتماعی در نگاهم آزادی نسبتا بی مرز افراد و نبود کنترل کافی میزبانان بر محتوای واکنش های دیگران و گاها عدم رعایت برخی حداقل ها و احترام متقابل، برداشت نادرست، تمسخر، تخطئه، سوءظن و حتی شوخی های خارج از چارچوب توسط عابران این شبکه ها در تعامل با یکدیگر است.
فضایی که باعث می شود آدم ها فارغ از قدر و وزن و اندازه شان، دارای تریبون باشند و بتوانند بی توجه به حد و حدودشان، به درج هر نوت و نظری در مقابل دید دیگران بپردازند و با ثبت عمومی سوءبرداشت و نظر شخصی شان، افراد زیادی را درگیر کنند. و نتیجتا این قابلیت یا بهتر بگویم این آسیب می تواند به سادگی وجهه و شخصیت بسیاری را در فضای عمومی مخدوش و یا آنان را مورد استهزاء و تخطئه شدن قرار دهد که گاها به هیچ روی قابل ترمیم و بازسازی نیست.
به تعبیر دیگری این روند نامطلوب در مقایسه چنین محیطی با فضای کنترل شده وبلاگ و سایت، یک تهدید اجتماعی محسوب می شود، آنجا که - در مقیاسی بزرگتر - فرد یا جماعتی از افراد یک جامعه با بهرهگیری از سهولت ارتباط گیری در این فضا می توانند با سوءاستفاده از این امکان، در واکنش به یک اتفاق، یا رفتار و گفتار و نوشتار یک شخص، تربیت خود یا فرهنگ عمومی ملتشان را در آزمون های عملی متعدد - بی هیچ روتوشی - به آن فرد و یا جهانیان بشناسانند.
دقیقا نظیر آنچه که در این سالها و ماه های اخیر برای زایتسف، لیونل مسی، لیما، بنجامین ویلیامز و میلوارد مازیچ و مواردی از این دست اتفاق افتاد.
طبیعتا نه میزان بزرگی و شهرت یا سواد و... شخصیت های مورد هجمه یا مورد تخریب و سوءظن و یا استهزاء، مبنای برداشت و تعمیم نگارنده در این نوشتار است و نه کیفیت واکنش ها و رفتارها، بلکه «دریدگی» و «وقاحت» یا روا کردن «تهمت» بر اساس تصور و قضاوت، وجه مشترک آن عابران یا همان مهاجمانی است که باعث می شود یک زخم مشترک ولو کوچک - مشابه زخم نامبردگان - در روح و روان تو نیز شکل بگیرد.
نظرات تأیید شده: (۱)
واکنشها :
نظرات تأیید شده: (۱) واکنشها :
زهرا ... می گوید:
پاسخ دلباخته :
در فضای وبلاگ حرمت شکنی به آن صورت نیست. اما در شبکه های اجتماعی به محض نوشتن یک نوت یا کامنت، صدها و بل هزاران نفر در کمترین زمان مشاهده می کنند و می شود آن چه که نباید.