تو رفته ای که نیایی مگر؟! زبانم لال
سیر تا پیاز درد من این است
دنیای بی تو
همچون پیاز بدبویی ست
بیا که داریم [...]
تو رفته ای که نیایی مگر؟! زبانم لال
سیر تا پیاز درد من این است
دنیای بی تو
همچون پیاز بدبویی ست
بیا که داریم [...]
مرگ پایان کبوتر نیست...
در روزهایی که پشت سر گذاشتیم دایی بزرگ این حقیر، «سید ابراهیم موسوی» به رحمت خدا رفت. ما نیز برای این عزیز از دست رفته مان ختم قرآنی را در دل آباد ترتیب داده ایم. باشد که به لطف نگاه های نورانی شما، ثوابی از این ختم قرآن به روح آن مرحوم برسد و توشه ای برای رحمت و غفران آن عزیز از دست رفته باشد و موجب شادی روح ایشان شود. جدای از ختم قرآن از شما بزرگواران تقاضا دارم صلوات و [...]
آنان که گم شدند سحرها، یکی یکی..
پروانه ها یکی پس از دیگری می سوزند و شعله عشق را با سوختنشان در دل عاشقان می افروزند. تا مبادا چراغ پر فروغ فلاحت و مصباح پرنور هدایت کم سوتر شود. و دوباره پروانه ای از منظومه قمری کم شد. حالا باز کسی در شوق وصال است و یک ملت در سوز و گداز فراق. چه جانکاه است قصه عشق و چه جانسوز است داغ جدایی. آنها که «عزیز» خدایند، باورشان این است که دیدار دوست [...]
آی «خوش» مرام «وقت» شناس
حالا چه وقت رفتن بود ..؟
.
[...]