کشتی شکست خورده طوفانم ای غزل
از غـمــزه نـگــاه تـو ویــرانـم ای غــزل
از بـام چـشم هـای تو افـتـانـم و ولی
دستی به درب خانه و خیزانم ای غزل
گرچه مرا به خـانه دل ره نمی دهـی
چندی ست برخیال تو مهمانم ای غزل
از دوری نـگــاه تـو شـوریــده خـاطـرم
در ایـن فـراق زار و پـریـشـانم ای غزل
می خواهم از دوباره در عشقت فنا شوم
من بی حضور عشق تو بی جانم ای غزل
بگذار تا که سجده کنم پیش پای تو
من خاک پای حضرت انسانم ای غزل
ای کاش من در عشق تو آدم شوم ولی
شرمنده ام که من خود شیطانم ای غزل
سید محمد رضی زاده
۲۴/۱۰/۱۳۸۸
حسن می گوید:
باسلام
ممنونم از نظرتون
وبلاگ خوبی دارید موفق باشید
پاسخ دلباخته :
سلام و رحمة الله