کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا در همه این سالها بر اساس تخیلات صدها فیلم در مورد هواپیماربایی و یا حمله به هواپیما و کشتار مردم بیگناه در حادثه های مختلف ساختند، آنوقت ما از تمام فاجعه دهشتناک حمله ناو وینسنس آمریکا به هواپیمای ایرباس ایران، در روز دوازده تیر و در سالگرد آن حادثه تنها به ذکر یک خبر و نمایش چند تصاویر آرشیوی صرفا جهت یادآوری بسنده میکنیم، آنهم بدون هیچ خاصیت خاصی.
حالا اما نزدیک غروب در تلوزیون کلیپی پخش میشود که هنرمندان و بازیگران دسته جمعی رفتهاند به محل سقوط هواپیمای ایرباس و در یک فضای احساسی صرف، واکنش های عاطفی شان را به تصویر کشیده شده است، بی آنکه کسی باعث و بانی این حادثه ددمنشانه را محکوم کند.
تصویر رها کردن کبوترها در خلیج فارس و پرتاب گل های گلایل در آب، رفتار ژاپنیها در مراسم سالگرد حمله اتمی به هیروشیما و ناکازاکی را تداعی می کند در ذهن آدمی. مراسم سالگردی که سالهاست برگزار می شود اما از دل آن یک فریاد مرگ بر آمریکا برنمی آید.
حال فارغ از خیانت یک عده در تقلیل جنایتهای مستکبرین علیه مردم ایران به یک اتفاق ملی و عاطفی، گاهی وقت ها فکر میکنم ابتلائی که در این سه چهار سال دچارش شدیم حق ماست؛ وقتی نتوانستیم جنایت مستکبری همچون آمریکا را به نسل جدید مان نشان دهیم و دشمنی دشمن را به آنها ثابت کنیم و اجازه دادیم یک عده آن طور که میخواهند حوادث را روایت و مصادره به مطلوب کنند.
رفاقت به سبک شهید می گوید:
کاش عمرم قد بده
پاسخ دلباخته :
قرار نیست همه چیز درست شود