دل آباد :: رسانه اهل دل

دل آباد، رسانه بی دل هایی ست که در به در، در پی دلدار اند.
خانه | اخبار | پیامک | کتاب | جزوه | اپلیکیشن | فیلم | صوت | ختم قرآن | عکس | گوشه‌نما | آرشیو | پیوندها | وبلاگ‌ها | همدلی در دل‌آباد
درباره ما | تماس با ما


امروز
یکی دیگر از روزهای خوب خداست

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشگاه قم» ثبت شده است

گریه کنم یا نکنم...؟

روز تدفین شهدای گمنام دانشگاه قم بود، وسط ظهر، همه در آن تکه از بیابان مشغول گرفتن وضو بودند، بچه‌ها برای آنکه وضویشان صحیح باشد، نایلون سوراخ شده پر از آب را به داربست‌ها بسته بودند تا با چکه‌های نایلون وضو بگیرند. من آن روز عکاس مراسم بودم، کنار داربست‌های پر از سربندی که دور مزار کشیده بودند می‌گشتم و دنبال شکار صحنه بودم. از پشت چشمی دوربین یک لحظه دیدم نایلون آب خیلی اتفاقی کنار

۵ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۵ ، ۲۲:۳۳
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

 

 

.: برای مشاهده و دریافت این دل‌عکس روی ادامه مطلب کلیک کنید :.

 

۷ دل‌گویه موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۱۹
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

در این کشور، باد به پرچم موسی بن جعفر می وزد

چقدر این شب برای درخشش هفتمین ستاره ی آسمان ولایت، غبارآلود است. چقدر شب یلدای اسارت شما پشت میله های مظلومیت طولانی ست. انار دل آدم ترک برمی دارد در سرمای این چله طاقت فرسا. اشک‌دانه های سرخ‌رنگ و تسبیح شده انار دل می پاشد از درک درد های شما. شرحه شرحه می شود سینه از شرح قصه رنجوری تان. که هنوز بعد از این همه سال، در آسمان شب میلاد شما تنها [...]

۲۲ دل‌گویه موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۲ دی ۹۱ ، ۱۶:۴۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

به تعداد زخم های کاری که بر تن این پیکر مطهر نشسته است، می شمارم سال های سربلندی را. سی و سه سال است که جوانمردان این سرزمین با خون خود نگذاشته اند که مُهر سرخ رنگ «آری» در برگه های رأی دلمان به «جمهوری اسلامی» خشک شود. سی و سه سال است که این ملت با شعار «هیهات من الذلة» پای آرمان های الهی و انسانی امام ایستاده اند. سی و سه سال [...]

۳۹ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۱ ، ۲۲:۱۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

روز دوشنبه بود. بیست و هفتمین روز اردی‌بهشت ماه سال هشتاد و هشت. خوب یادم هست که آن روز غذای وعده ناهار دانشگاه، ماهی قزل آلا بود. آن ایام آشپز های سلف دانشگاه ماهی را طوری آب‌پز می کردند که به محض خوردن ماهی، چشم هایت مست و خمار و سرشار از خواب می شدند. و تو بعد از صرف غذا دو راه بیشتر نداشتی، یا باید از کلاس رفتن منصرف می شدی و تخت می خوابیدی و یا اینکه می رفتی سر کلاس می نشستی و از شنیدن - و البته فهمین - حرف های استاد [...] 

۱۹ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۲:۰۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

از همان کودکی متنفر بودم از بوی سیگار و قلیان، نه اعتیاد شان حالی ام می شد نه روشنفکری شان. هیچوقت هم زیرسیگاری هیچکس را خالی نمی کردم. همیشه می گفتم: کیف کثیفش را خودشان می برند و دود کریهش را دیگران. هیچوقت هم آبم با سیگاری ها توی یک جو نمی رود. حالا از قهوه خانه برگشته اند، بوی گند قلیان، نفسم را بند می آورد. داخل اتاق می شوند و سلام می کنند. هنوز داخل [...]

۰ دل‌گویه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۱ ، ۰۲:۰۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

...

ساک وسایلم را برمی دارم و راه می افتم سمت دانشگاه تا به کلاس صبح یکشنبه بیست و هفت شهریور برسم. خودم را به هر زحمتی از پس هزاران کیلومتر رسانده ام به سردر دانشگاه تا به کلاس برسم. روزهای اول است، روزهای موسوم به ثبت نام نو دانشجویان. به جای مینی بوس های اسقاطی ِ ترم های گذشته چند اتوبوس خط واحد که در خدمت نقلیه است در ایستگاه به چشم می خورد. دانشجویان [...]

۱۱۵ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۰ ، ۲۱:۲۴
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

به قول رانندهای قمی؛ حرم آخرشه!

تمام عید را از فردای چهارشنبه‎سوزی که رسیدم خانه گرفته، تا فردای سیزده به در که برگشتم قم، در خانه مانده بودم. اصلن حوصله عید دیدنی و برنامه هایی از این قبیل را نداشتم. حدود ساعت یازده شب از تالش حرکت کردم و 5 صبح رسیدم ترمینال غرب. رفتم بلیط گرفتم برای ساعت 6 به قم. ساعت که 6 شد اتوبوس مثل همیشه با کمی! تأخیر حرکت کرد. من هم از کیف کتاب سقای آب و ادب را که از نیم بیشتر اش [...]

۹۹ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۰ ، ۲۱:۲۴
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

گیرم مسلمانم و سر بر مهر یا حتی؛ گیرم که باشم گبر و کافر دوستت دارم

باید آماده می شدم مثل بعضی روزها که نماز مغرب را در مسجد قامت می بستیم بروم مسجد. اما پیش خودم می گویم نه. امروز که خانواده دارند می روند مهمانی، بنشینم کمی مطلب بنویسم. نشسته ام پشت لپ تاپ و فایل ها را زیر و رو می کنم. قدری این درایو و قدری آن درایو دیگر، لحظه ای درنگ می کنم، قدری به فکر فرو می روم، نه، از این فولدر به آن فولدر فرجی نیست. وقت اذان است و من برای رها شدن از خواندن نماز او وقت مغرب توجیه می سازم. ساعت هشت و سی و هشت دقیقه است. از درونم صدای التماس می آید، اما باز با بی اهمیتی از شنیدنش سر باز می زنم. دوباره [...]

۴۷ دل‌گویه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۰ ، ۲۱:۲۴
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

مدتها بود که از خوابگاه  دانشگاه بیرون نیامده بودم تا شهر، اما آن روز آمده بودم وسیله ای تهیه کنم. ساعت حدود 8 یا 9 شب می شد. در پیاده رو صفائیه داشتم می آمدم سمت  ایستگاه مصلی که سوار ماشین شوم و بروم سمت دانشگاه. چشمم افتاد به یک مرد افغانی که وسایل کفش و کفاشی می فروخت و گذشتم. یادم آمد به یکی از بچه های خوابگاه قول داده بودم که هر وقت موقعیتش شد از براق کننده کفش خودم برای او هم بخرم. چند قدم جلو تر رفته بودم و چند قدم [...] 

۴۷ دل‌گویه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۸۹ ، ۲۱:۲۴
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

حماسه می و خم در عید غدیر قم

پنج و بیست دقیقه صبح سه شنبه بیست و هفتمین روز مهر ماه بود. اتوبوس - در اختیار- دانشگاه  قم، این بار هم مثل همیشه مقصدش پل حجتیه بود. اما این بار قصه اش خیلی فرق می کرد. اینبار همه مسافران اتوبوس دانشگاه نیتشان دیدار و مقصدشان میدان آستانه بود. هنوز خبری از خورشید نبود و همه از بس که غمگین از غیبت حضرت نور و طولانی شدن ظهور بودند، مشتاقانه منتظر طلوع مانده بودند [...]

۴۸ دل‌گویه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۸۹ ، ۲۱:۲۴
دل‌باخته .. | ادامه مطلب