دل آباد :: رسانه اهل دل

دل آباد، رسانه بی دل هایی ست که در به در، در پی دلدار اند.
خانه | اخبار | پیامک | کتاب | جزوه | اپلیکیشن | فیلم | صوت | ختم قرآن | عکس | گوشه‌نما | آرشیو | پیوندها | وبلاگ‌ها | همدلی در دل‌آباد
درباره ما | تماس با ما


امروز
یکی دیگر از روزهای خوب خداست

۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زمستان» ثبت شده است

دوباره وقت نبرد است، برخیز! 

از فرط فکرها و حجم کارها و فراوانی برنامه‌ها تکیه داده‌ام به دیوار اتاق کوچک خانه. همینطور زانوهایم را بغل کرده‌ام، مدام در و دیوار و سقف را نگاه می‌کنم. به هر گوشه از اتاق که خیره می‌شوم، مثل ماشین زمان مرا به میانه دهه قبل می‌کشاند. آن ایام شب و روزم در همین اتاقی می‌گذشت که یک قرآن به همراه یک رحل و یک فرهنگ عمید - یادگار شوهر عمه شهید - در طاقچه آن بود که کنارش دفتر چهارم و پنجم و [...]

۱۶ دل‌گویه موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۲۲:۲۷
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

روز پزشک را به چه کسی باید تبریک گفت؟ به کسی که حالم را خوب کرد و رفت یا همان که حال مرا بد کرد و نیست؟

۳ دل‌گویه موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۱۳
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

نفهمیده بودم آخرین بار است

خواستم دورش بگردم

گشتم

نبود...

۵ دل‌گویه موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۴۱
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

گریه کنم یا نکنم؟

رودل کرده ام این روزها

نمی دانم

غصه کودکان کار را باید خورد

یا اندوه بزرگسالان بیکار!

۱۳ دل‌گویه موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۵
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

  دقت کردید؟ آدم هایی که بیشتر خودخوری می کنند هر روز لاغرتر می شوند! 

۵ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۲۱:۳۷
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

می گذرد

چه تلخ و چه شیرین

چه سخت و چه  آسان

چه دلچسب و چه جانکاه

همیشه

گذشته ها گذشته!

۲ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۳۹
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

مسلمانی ز سر گیریم..

چه تلخ و تأسف برانگیز است حکایت زندگانی‌هایی که هر روز، صدای آهنگ و شادی جزء جدایی ناپذیر آنهاست؛ و وقتی همچون صبح امروز که از خواب برمیخیزی تا روز جدیدی را به حول قوه الهی آغاز کنی، از همان خانه جز صدای ناله و شیون نمی‌شنوی. و بعد از دقایقی شنیدن ناله و ضجه، [...]

۳۲ دل‌گویه موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۵۵
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

دارند مرا زنده به گور می‌کنند هم قبیله‌ای‌ ها

همیشه وقت هایی که مدت‌ها بی حرفم؛ همین وقت هایی که سکوت می کنم، درست همان موقعی ست که پر از درد و حرف هستم و لبریزم از کلام. حالا هم از همان وقت هاست که از فرط فراوانی کلام، ساکتم. اما کلام همچون سلام نیست که بشود نثار هر عابر غریبه ی در حال گذر[...]

۳۰ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۳ ، ۱۱:۲۹
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

هیچکس همصحبت تنهایی یک مرد نیست...

 

.: برای مشاهده و دانلود دل نما روی ادامه مطلب کلیک کنید :.

 

۲ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۲۷

از آخرین قرار عاشقانه ما چند سالی می گذرد. یادتان هست سال هزار و سیصد و تنهایی؟ من و شما و عشق، سر قرار همیشگی وصل، ساعت دلتنگ و نیم؛ رواق پر داغ سینه ام، صحن بی شکیبی دستانم، بست حسرت، حجره افسوس، کنج دنج دلتنگی! چقدر می گذرد از آخرین دق الباب عاشقانه در باب الجواد. از آخرین وضوی نور در حوض دریایی مشرف به باب الرضا. از آخرین اقامه نماز محبت در جوار سایه رحمت شما. از آخرین دیدار عاشقانه و از آخرین نگاه غریبانه. از همان آخرین نفسی که [...]

ما ساده گرفتیم آمدنت را..

قیمت دلار که بالا رفت

از خاطر بردیم،

غیبت دلدار را..! [...]

۷ دل‌گویه موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۵:۲۷
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

از داغ غربت شما، رنگ از رخ تابلو ها هم می پرد..

از پیاده رو مدرسه معصومیه قم -همانجا که سال ها شبستانش از فرط نور ضریح عشق، روزستان شده بود - قدری پایین تر که می آیی، در آنسوی خیابان تابلوی سبز رنگ کارگاه ساخت ضریح دیگری به چشم می خورد. تابلویی که حالا بعد از گذشت چند سال رنگش از سبزی به سفیدی می زند. نمی دانم، شاید این تابلو هم در این سال های محنت بار، از این همه غربت و از این همه جسارت، رنگ از رخسارش پریده [...]

۳۶ دل‌گویه موافقین ۵ مخالفین ۱ ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۲:۰۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

آنان که گم شدند سحرها، یکی یکی..

پروانه ها یکی پس از دیگری می سوزند و شعله عشق را با سوختنشان در دل عاشقان می افروزند. تا مبادا چراغ پر فروغ فلاحت و مصباح پرنور هدایت کم سوتر شود. و دوباره پروانه ای از منظومه قمری کم شد. حالا باز کسی در شوق وصال است و یک ملت در سوز و گداز فراق. چه جانکاه است قصه عشق و چه جانسوز است داغ جدایی. آنها که «عزیز» خدایند، باورشان این است که دیدار دوست [...]

۹۵ دل‌گویه موافقین ۴ مخالفین ۱ ۰۵ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۰۵
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

آی «خوش» مرام «وقت» شناس

حالا چه وقت رفتن بود ..؟

.

[...]

۶ دل‌گویه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۱ ، ۱۳:۱۸
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

فرداست که چشم باز کنی،

و آن شکننده ترین را

- که امانت بود -

روی خاک پیدا کنی؛

من رفتم! [...]

۴ دل‌گویه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۱ ، ۱۰:۵۵
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

دم خروس را باور کردن، بهتر از سر زیر برف کردن چون کبک است!

بیست و پنج سال پیش در روز پنج شنبه، هشتم دی ماه سال هزار و سیصد و شصت و هفت شمسی؛ نوزده جمادی الاولی هزار و چهارصد و نه قمری؛ بیست و نهمین روز دسامبر سال هزار و نهصد و هشتاد و هشت میلادی در وقت اذان صبح یکی از سردترین و برفی ترین روزهای زمستان در تالش به دنیا آمدم. امشب شب هشتم دی ماه 1391، برابر با بیست و نه دسامبر 2012، شب تولد من است و همگی [...]

۶۱ دل‌گویه موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۷ دی ۹۱ ، ۱۷:۰۳
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

روزگاری ست که حساب همه چیز با ترازو و مکیال است در این دنیا. هر چیزی را باید با ترازو وزن کرد و رویش قیمت گذاشت، تا قیمتی ها عیان و بی قیمت ها مشخص شوند. هر چیز با توجه به شاخصه و معیاری، قیمتی دارد. در این روزگار سریع الحساب، بی قدر و قیمت که باشی، حسابت با کرام الکاتبین است. آخر «بی پناهی» کم گناهی نیست؛ در این روزگار. در روزگاری که هر روز روح [...]

۱ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۱ ، ۰۲:۰۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

گفت: دورت بگردم

گفتم: گشتم نبود

نگرد، نیست! [...

۰ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۰ ، ۰۱:۰۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

این شب ها وقتی درد، عیار مرد بودن را روی بالش، به ترازو می کشد. درخت ها در پس پنجره، سبزینگی خود را همراه برگ ها به مرخصی فرستاده اند. زور باد، تنها به اعصاب پنجره می رسد. آنوقت است که یأس، نوازشگر گونه هاست. وقتی دستی از جنس امید، هراس را از زیر سر سردرگمی برنمی دارد و بالش خاطر را تلطیف نمی کند. تقویم، انگار یادش رفته روزگار بهاری هم دارد. چرا پاهای سکوت از گلیم این دیوار های ساکت دراز تر است. چرا دست های خواهش به ابتدای پله های آرامش 

۰ دل‌گویه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۰ ، ۰۱:۰۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

نه نوشتن به معنای حرف داشتن است و نه اینکه ننوشتن به معنای حرف نداشتن باشد. گاهی حرفی نیست، اما می نویسی تا عریضه خالی نماند. اما گاهی هم آنقدر حرف هست که نمی دانی کدامش را بزنی. و در اضطراب و سردرگمی این احساس زجر آور، مسافر جاده ای می شوی که منتهی به سکوت آباد می شود. سکوتی که نه علامت رضاست و نه از جنس رضایت. سکوتی که از گریه عاجز است و از بغض لبریز. با قیل و قال بی‌گانه ام و اهل فریاد نیستم. به سکوت عادت دارم [...

۲ دل‌گویه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۰ ، ۰۱:۰۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

نگاه کن؛ بد قولی هایم تمام شد. ببین، مفاتیح در دست گرفته ام. می خواهم دعای «وارث» بخوانم. ضبطش هم می کنم. تو هم برای التیام روحش پخش کن، تا آرام شود. من قول می دهم، برای یک بار هم شده، سر قولم بایستم. بگو تا فردا صبر کند. سر ساعت می آیم. دعا را به دستت خواهم رساند. بگو این صدا، دعا خوانش فرق می کند. بگو برگردد، من هم قول می دهم، همان طفلی بشوم که او می خواهد. شیطنت را می گذارم کنار، بگو فقط برگردد. بگو راه رفته را برگردد [...

۰ دل‌گویه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۰ ، ۰۱:۰۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

روزگار تعطیل، با همه بی دغدغه بودن هایش، عجیب کسل کننده است. حوصله ام سر رفته، حاضری بازی کنیم؟ تو چشم بگذار و تا ۶۰ بشمار و من فرار می کنم از تو و پنهان می شوم. اما تو هر چقدر هم که چشم بگذاری و هر چه هم که بشماری و من هر چقدر هم که خوب پنهان شوم، از ماحصل این فرار، سهم هر دو ما دیدار است. یا من خیلی زود به چشم های تو می رسم و یا تو بالاخره مرا پیدا می کنی. گاه اما، هرچه هم که بازیگر باشی باز بازیچه ای. از سرنوشت فرار نمی توان کرد. یا تو خودت را به او می رسانی، یا او تو را در پنهان خودت پیدا خواهد کرد [...]

۰ دل‌گویه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۰ ، ۰۱:۰۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب